Web Analytics Made Easy - Statcounter

با وجود گذشت چند ماه از پخش ناتمام سریال پایتخت و فصل دوم «نون خ» هنوز هیچ خبری از روند تولد یا ادامه این دو سریال به گوش نمی‌رسد.

به‌گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در ماه‌های اخیر روند تولید آثار نمایشی در سینما، تئاتر و تلویزیون همچون سایر عرصه‌های زندگی از شیوع ویروس کرونا تأثیر پذیرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اغلب سریال‌های تلویزیونی که درحال تصویربرداری بودند از اواسط اسفندماه کار خود را متوقف کرده و یا روند تولید خود را تغییر دادند؛ اما این موضوع بیشتر شامل آثاری می‌شد که فرصت کافی برای پخش در ماه‌های آینده را داشتند. در این میان سریال‌هایی مثل کامیون و پایتخت6 که برای پخش در ایام نوروز در حال تصویربرداری بودند، شرایط متفاوتی را تجربه می‌کردند.

پخش سریال کامیون پس تعطیلات نوروز و تا اواخر فروردین ماه ادامه داشت و گروه سازنده این سریال تا هفته آخر فروردین‌ماه با همه سختی‌ها تصویربرداری را ادامه دادند. پایتخت 6 نیز تا آخرین روزهای اسفندماه به تصویربرداری خود ادامه داد و توانست  به جدول پخش نوروزی شبکه یک برساند.

 هزار وعده «سیروس» یکی وفا نکند!

با این حال «پایتخت» در کنار حواشی محتوایی فراوان، در قسمت پایانی مخاطبان را غافلگیر کرد. این غافلگیری البته ارتباطی به محتوا یا شکل سریال نداشت بلکه ناتمام‌ماندن داستان یا و مشخص‌نشدن شخصیت‌های آن مربوط بود.

سیروس مقدم دوازدهم فروردین‌ماه با اعلام رسمی ناتمام ماندن داستان فصل ششم «پایتخت» به دلیل شیوع کرونا، عنوان کرد: «قسمت‌های آخر پایتخت، طلب مخاطبان از ما باشد».

 او در گفتگویی که با روابط عمومی سیمافیلم داشت با اشاره به این که خانواده‌های تیم پایتخت مثل دیگران، نگران فرزند، همسر، والدینشان و … هستند افزود: «پایتخت در ۱۵ قسمت طبق قرار و تعهدش در تعطیلات نوروز پخش شد و تنها قسمت‌های آخر و فینال آن طلب مخاطبان از مااست که ان‌شاءالله در اولین روزی که وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با کرونا اعلام وضعیت عادی نمودند، تیم پایتخت دور هم جمع شده و فینال را ساخته و در یکی از اعیاد مثل عید فطر و یا… به محضر مردم عزیز تقدیم می‌کنند».

او در نشست نقد و بررسی سریال در شبکه یک نیز این وعده را که با تأیید مهدی فرجی مشاور پروژه نیز همراه شد تکرار کرد.

با این حال این وعده هیچ‌گاه رنگ حقیقت نگرفت و با توجه به درگیرشدن برخی از بازیگران این سریال در پروژه‌های دیگر به نظر می‌رسد که حداقل در چند ماه آینده نیز این اتفاق رقم نخورد.

با این حال سیروس مقدم در اواخر خردادماه در گفتگویی رادیویی از تولید «پایتخت ۷» برای نوروز ۱۴۰۰ داد و گفت: «وقتی سفارش به ساختن ادامه پایتخت می‌شود. یعنی مشکلات حل شده و تلویزیون از ما طرح پایتخت ۷ را خواسته است، ان‌شاءالله با رفع دلخوری‌ها این مجموعه نوروز ۱۴۰۰ پخش می‌شود.او با اشاره به این که حواشی مربوط به سریال از بین می‌رود افزود: تلویزیون خانه ماست و در هر خانواده‌ای دلخوری پیش می‌آید ولی دائمی نیست و بازهم سر یک سفره هستیم.

 احتمال بسته‌شدن پرونده «پایتخت» برای همیشه

این اظهارنظر از سوی مقدم در حالی عنوان شد که دو روز پیش از آن و در بیست و چهارم خردادماه یکی از بازیگران سری ششم «پایتخت» در گفت‌وگو با خبرنگار آنا ضمن گلایه از برخوردهای انتقادی به این سریال تأکید کرد که عوامل نه‌تنها رغبتی برای ساخت سری‌های بعدی پایتخت ندارند بلکه پایتخت ۶ را نیز نمی‌خواهند به پایان برسانند.

این بازیگر که حضور پررنگی در سری اخیر «پایتخت» داشت، اعلام کرده بود حواشی پخش سریال و نیز انتقاداتی که انجام شد، باعث شد گروه دیگر تمایلی برای ادامه پروژه «پایتخت» نداشته باشند و حتی خبر از بسته شدن پرونده این سریال بدهند.

به‌این ترتیب، ماجرای تولید ادامه پایتخت 6 و یا ساخت فصل هفتم آن به کلافی سردرگرم تبدیل شده که به نظر نمی‌رسد به این زودی‌ها باز شود.

سریال «نون خ 2» به کارگردانی سعید آقاخانی هم قرار بود در ماه رمضان روی آنتن برود، دو هفته زودتر از زمان موعود و از بیستم فروردین روی آنتن شبکه یک سیما رفت. ضبط قسمت‌های پایانی این سریال هم با شیوع کرونا همزمان شد و سازندگان آن ترجیح دادند با تغییراتی در روند داستان فصل دوم و کاهش قسمت های آن، «نون‌خ 2» را به پایان برسانند. با این حال چگونگی پایان این سریال هم نشان داد که باید منتظر فصل سوم آن نیز بود.

بی‌توجهی سازندگان سریال‌های تلویزیونی نسبت به تکمیل این آثار، توهین به شعور و سلیقه هنری مخاطبان است

در هفته‌های اخیر هم شایعات فراوانی درباره ساخت فصل سوم این سریال با حضور بازیگران و حتی نویسندگان جدید منتشر شد.

درهمین ارتباط اخیراً مهدی فرجی تهیه‌کننده این مجموعه در گفتگویی با اشاره به اینکه وضعیت ساخت فصل سوم این سریال هنوز نامشخص است، گفت: هیچ فردی به عنوان فیلم‌نامه‌نویس به گروه نویسندگان مجموعه «نون.خ» اضافه نشده است و اخباری که پیرامون نگارش فیلمنامه توسط بهرام توکلی یا افراد دیگر منتشر می‌شود صحت ندارد.

وی اظهار کرد: ما در حال بررسی شرایط ساخت ادامه این پروژه هستیم زیرا به دلیل گسترش ویروس کرونا شرایط ساخت این پروژه مشخص نیست و باید ببینیم که چه زمانی می‌توان ساخت آن را آغاز کرد.

 بی‌توجهی به سرنوشت سریال و توهین به مخاطب همچنان منتظر!

با وجود این که اکثر پروژه‌های تلویزیونی در چند ماه اخیر وارد پروسه تولید شده‌اند تهیه‌کننده «نون.خ» از وضعیت نامشخص فصل سوم آن خبر داد. فصلی که به نوعی باید پایان قصه فصل دوم را هم درخود داشته باشد.

به‌نظر می‌رسد سازندگان این مجموعه‌های تلویزیونی دغدغه چندانی برای تکمیل این آثار نداشته باشند. در این میان آنچه رخ می‌دهد توهین به مخاطبان و بی‌توجهی به تعهد سازندگان یک اثر نسبت به بینندگان است.

در زمان تولید این دو مجموعه، هم روابط عمومی معاونت سیما و هم روابط عمومی خود سریال‌ها از همه توان و ابزارهای لازم برای جلب نظر مخاطبان بهره می بردند. اکنون و درشرایطی که افکار عمومی به دنبال دانستن فرجام سریال‌های تلویزیونی است با سکوت خبری مواجه می‌شود. سکوتی که گویا به این زودی به پایان نخواهد رسید. 

 فصل‌هایی که هیچ‌گاه از راه نرسید!

اما علاوه بر این سریال‌ها که روند داستانی آنها ناتمام مانده و باید در فصل‌های بعدی ادامه پیدا کند، تولید فصل‌های بعدی برخی از سریال‌های دیگر هم همچنان در هاله‌ای از ابهام است.

در این زمینه می‌توان به سریال‌های حکایت‌های کمال، فصل چهارم از سرنوشت و بچه مهندس4 اشاره کرد.

نکته جالب اینجاست که علی‌اکبر تحویلیان نویسنده سریال «از سرنوشت» در گفتگویی که پیش از این با خبرنگار خبرگزاری آنا داشت عنوان کرده بود که پیشنهاد ساخت «از سرنوشت ۴» به او داده شده درحال رایزنی و تعامل هستند تا در آینده نزدیک این مجموعه را جلوی دوربین ببرند.این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که هنوز فصل سوم این مجموعه که برای پخش آماده شده، رنگ آنتن را ندیده است و باید دید سرنوشت این سریال‌های دنباله‌دار به کجا ختم می‌شود.

 انتهای پیام/4104/

منبع: آنا

کلیدواژه: سریال های تلویزیونی سریال پایتخت 6 سریال نون خ سریال ها فصل سوم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۲۹۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰ سریال جنگی دیدنی در مورد جنگ جهانی اول؛ از Women at War تا Parade’s End

جنگ جهانی اول – که با عنوان جنگ بزرگ (Great War) نیز شناخته می شود – در سال ۱۹۱۴ پس از ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، ولیعهد امپراطوری اتریش-مجارستان آغاز شد و تا سال ۱۹۱۸ ادامه داشت.

به گزارش روزیاتو، جنگ جهانی اول نیروهای قدرت مرکزی یا متحدین (اتریش- مجارستان، بلغارستان، آلمان و امپراطوری عثمانی) را در مقابل نیروهای متفقین (بریتانیا، کانادا، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، رومانی، روسیه و بعداً ایالات متحده) قرار داد.

به لطف پیشرفت در فناوری نظامی و تکیه بر جنگ خندقی و هوایی، جنگ جهانی اول دارای سطوح بسیار بالایی از خونریزی و تخریب زیرساخت ها بود. نیروهای متفقین در نهایت پیروز شدند، اما بیش از ۱۶ میلیون نفر تا زمان شروع آتش بس، در این نبرد خونبار جان خود را از دست دادند.

امروزه صدها فیلم برای هرکسی که می‌خواهد درباره ستیزه جویی ها و خشونت های بی‌معنای این جنگ بزرگ بیشتر بداند وجود دارد. با این حال، سریال های تلویزیونی همیشه گزینه بهتری برای کسانی هستند که می خواهند زمان بیشتری را با شخصیت های در این فضای هولناک بگذرانند.

چه داستان‌های تخیلی که از جنگ به عنوان پس‌زمینه استفاده می‌کنند یا داستان‌های واقعی در مورد سربازان، غیرنظامیان و رهبرانی که در روند این درگیری مشارکت داشتند، این سریال ها روی صفحه کوچک، اطلاعات، درام یا اکشن کافی برای رضایت هر جنگ‌دوستی را ارائه می‌دهند. بدین بهانه در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ مورد از بهترین سریال های جنگی در مورد جنگ جهانی اول آشنا کنیم.

۱۰- The Monocled Mutineer (1986)

بر اساس کتابی به همین نام از ویلیام آلیسون و جان فرلی، سریال The Monocled Mutineer شورش اتاپلس در سال ۱۹۱۷ را پوشش می دهد که در آن سربازان جوان در اتاپلس- یک انبار کلیدی و ایستگاه ترانزیت نیروی اعزامی بریتانیا در فرانسه – به دلیل آزارها و بی رحمی هایی که علیه شان صورت گرفته بود، در مقابل مافوق های خود دست به شورش زدند. این سریال در ابتدای پخش جنجال‌های زیادی به پا کرد و رسانه‌های راست‌گرای بریتانیایی تهیه‌کنندگان آن را به تعصب چپ‌گرایانه متهم کردند.

این سریال جنگی در چندین مورد اغراق می کند، اما این رویکرد به جای آسیب رساندن به سریال، کیفیت آن را افزایش می دهد. به عنوان مثال، گفته می شود که رهبر شورشیان سربازی به نام پرسی توپلیس (پل مک گان) است. او به اندازه قهرمانان نظامی خونسرد و شجاع است.

او عینک یک چشمی می پوشد و مانند اسکندر مقدونی صحبت می کند. او حتی موفق می‌شود فرار کند و از مجازاتی که همرزمانش در نهایت با آن مواجه می‌شوند، اجتناب می کند. با این حال، توپلیس واقعی هرگز در این شورش شرکت نداشت.

گزارش‌های تاریخی مختلف تأیید کرده‌اند که واحد نظامی توپلیس هنگام وقوع شورش اتاپلس در مسیر رفتن به هند بود. با این حال، در حالی که مطبوعات و دولت تاچر خشمگین بودند، همه به عالی بودن سریال The Monocled Mutineer اذعان داشتند. این سریال تاریخی نامزد ۹ جایزه بفتا شد و بیش از ۱۰ میلیون نفر آن را تماشا کردند.

۹- Women at War (2022)

میم‌های مربوط به جنگ که فمینیست‌ها را هدف قرار می‌دهند، همیشه به این نکته اشاره می‌کنند که زنان در طول دو جنگ جهانی زندگی نسبتاً راحت (یا دستکم راحت تری نسبت به مردان) داشتند، زیرا مجبور نبودند در سنگرها و خندق ها حضور داشته و بجنگند. اما سریال Women at War ثابت می کند که اینطور نبوده است.

این سریال فرانسوی-بلژیکی دارای چهار شخصیت اصلی است. یکی اگنس (ژولی دو بونا)، راهبه ای قوی و سردسته راهبه های صومعه ای است که به عنوان یک بیمارستان موقت عمل می کند. مارگریت (آدری فلورو)، یک روسپی فرانسوی؛ سوزان (کامیل لو)، یک پرستار طرفدار حق سقط جنین برای زنان و کارولین (سوفیا اسیدی) که کارخانه کامیون سازی شوهرش را مدیریت می کند، در حالی که شوهرش در میدان جنگ حضور دارد. این چهار زن با چالش های مختلف مرتبط با مردسالاری روبرو هستند و مسیر زندگی آن ها اغلب با هم درگیر می شود.

طرفداران داستان های جنگی با حضور زنان در نقش های اصلی، از سریال زنان در جنگ لذت خواهند برد، زیرا شخصیت های اصلی بسیار متعهد هستند در حالی که سعی می کنند بر مشکلات خود فائق آیند.

برای سوزان، شهروندان زخمی تنها نگرانی او نیستند. یک کارآگاه پاریسی نیز در داستان است که مصمم است او را بکشد، از این رو داستان او شبیه یک شخصیت فراری روایت می شود. از طریق شخصیت او، بحث طرفداری از حق سقط جنین و حق زندگی نیز مورد بحث قرار می گیرد.

داستان مارگریت، از سوی دیگر، پیچیدگی های روابط کارفرما و کارمند را برجسته می کند. با پیشرفت داستان مشخص می شود که او با صاحب یک روسپی خانه درگیری دارد و همه چیز اغلب از کنترل خارج می شود.

مادر اگنس نیز مشکلات بزرگتری دارد، زیرا باید راهی برای خلاص شدن از شر کشیشی که از کارآموزان جوان سوء استفاده جنسی می کند، بیابد. علاوه بر این، او پس از دلبستگی به یکی از بیمارانش، خود را دچار تعارض می‌ بیند، با این حال او عهد تجرد به عنوان یک راهبه را پذیرفته است.

سپس به کارولین می رسیم که برادر شوهرش فکر می کند یک زن نباید مسئول یک کارخانه خودروسازی باشد، بنابراین برای کنترل این کارخانه با او درگیر می شود. طرفداران اکشن نگران نباشند زیرا این سریال فقط یک درام خالص نیست. چند سکانس نبرد احساسی در سریال وجود دارد، به ویژه یکی که در آن آلمانی ها از گاز علیه سربازان فرانسوی استفاده می کنند. اثرات این حمله شیمیایی آنقدر بد است که پزشکان در مورد راه های درمان آسیب دیدگان هیچ گزینه و ایده ای ندارند.

۸- Gallipoli (2015)

طرز فکر جوانان در اوایل قرن بیستم ممکن است نسل کنونی را که آرامش و امنیت را ترجیح می دهند، گیج کند. در آن زمان، نوجوانان آرزوی جنگیدن برای کشورشان را داشتند، بنابراین با رضایت و شادی در ارتش ثبت نام می کردند. شخصیت تونی (کودی اسمیت-مک فی) در سریال گالیپولی چنین شخصیت جوانی است.

علیرغم اینکه این جوان ۱۷ ساله به سن قانونی نرسیده است، مدارک لازم را جعل می کند تا بتواند در نبرد در شبه جزیره گالیپولی به برادر بزرگ ترش بپیوندد. او به زودی از واقعیت های ترسناک و خشن جنگ آگاه می شود.

گالیپولی سریالی درباره اتفاقات غیرمنتظره است. این سریال نشان می دهد که وقتی گلوله ها به پرواز در نمی آیند چه اتفاقی می افتد و از این رو جنبه انسانی افراد حاضر در جنگ را به تصویر می کشد. بنابراین بینندگان می‌توانند منتظر شوخی‌هایی درباره باد معده و لحظات غیرعادی باشند که در آن طرف‌های متخاصم لحظاتی را برای تخلیه کردن اجساد مردگان از جنگ دست می کشند، در حالی که بر سر یکدیگر فریاد می زنند.

به دلیل این رویکرد، این سریال مانند یک سخنرانی در مورد تاریخ نیز جلوه می کند. زمانی که تیتراژ پایانی قسمت آخر بالا می رود، هر بیننده ای دانش دایره المعارفی و قابل توجهی در مورد کارزار نظامی گالیپولی در سال های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۶ خواهد داشت و اینکه چگونه این نبرد به شکل گیری هویت ملی نیوزیلند و استرالیا کمک کرد.

۷- The Fall of the Empire (2005)

باور عمومی بر این است که اگر کشورهای درگیر جاسوسان بهتری داشتند، جنگ جهانی اول می توانست تلفات کمتری داشته باشد. بریتانیکا این موضوع را به صراحت بیان کرده و تصریح می کند که این درگیری “اغلب در نگاه به گذشته به عنوان یک شکست غم انگیز اطلاعاتی ذکر می شود.”

در آغاز جنگ، بیشتر کشورها شبکه‌های جاسوسی قوی را که اکنون دارند، نداشتند، و سریال The Fall of the Empire به بررسی وضعیت روسیه در آن دوران می‌پردازد. وقایع این سریال از نگاه یک افسر ضد جاسوسی روسی به نام سرگئی پاولوویچ کوستین (الکساندر بالوف) روایت می شود، جایی که او در تلاش است تا از منابع محدود خود حداکثر استفاده را ببرد، در حالی که از حلقه های بوروکراسی او را درمانده کرده است.

سریال The Fall of the Empire همان کاری را می کند که اکثر سریال های جاسوسی خوب انجام می دهند. دیالوگ های جاسوسی استانداردی در این سریال وجود دارد مانند “اتاق را تمیز کنید!”، “سوژه خنثی شده است”، “شما تصویر دارید؟”، “دارایی لو رفته است”، و “ما باید این را مهار کنیم.”

مهمتر از همه، این سریال به همه یادآوری می کند که جنگ چیزی بیشتر از جنگیدن و دستور دادن است. به طور کلی، در اینجا واقعیت و داستان به زیبایی ترکیب شده اند. هیچ‌کدام از شخصیت‌های اصلی در واقعیت وجود نداشته اند، اما شخصیت‌های مکملی مانند لاور کورنیلوف و نادژدا کروپسکایا همگی بیش از یک قرن پیش در زمان جنگ جهانی اول وجود واقعی داشته اند.

۶- ۳۷ Days (2014)

سریال «۳۷ روز» در واقع اشاره به مدت زمانی است که پس از ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند اتریش طول کشید تا بریتانیا به آلمان اعلان جنگ کند. ورود بریتانیا به طور رسمی شروع جنگ را مشخص کرد و سریال ۳۷ Days به بررسی آنچه در طول سه هفته قبل از این تصمیم‌ مهم رخ داده است، می‌پردازد.

بنابراین، این سریال بینندگان را از وحشت میدان نبرد دور می‌کند و آن‌ها را به اتاق‌های اعضای کابینه دولت بریتانیا می‌برد، جایی که سیاستمداران و ژنرال‌های جنگ‌افروز استراتژی‌های خود را طراحی کرده و بهترین راه را برای نشان دادن قدرت نظامی خود پیدا می‌کنند.

چیزی که بلافاصله با تماشای ۳۷ Days مشخص می شود این است که در وقوع جنگ جهانی اول چیزی بیش از قتل یک آرشیدوک وجود داشت. ناسیونالیسم، امپریالیسم و ​​انواع دیگر «ایسم ها» به هر طریقی به وقوع جنگ کمک کردند. بیشتر شبیه یک درگیری لفظی و دیس زدن در دنیای رپ بوده است.

بریتانیا خواهان این جنگ نبود و وزیر خارجه وقت، سر ادوارد گری سعی کرد تا حد امکان با روند دیپلماتیک با این مسئله روبرو شود. با این حال، یک ترانه “دیس” توسط دشمن ضبط شده بود، و بریتانیایی ها نیز باید به آن پاسخ می دادند. بنابراین، در اینجا با سریالی مواجه خواهید بود که احتمالاً طرفداران فیلم‌های تریلر سیاسی را راضی می‌کند، همانطور که دوستداران تاریخ را خرسند خواهد کرد. هر قسمت که می گذرد، به مخاطب یادآوری می شود که چند روز تا شروع جنگ باقی مانده است.

۵- Wings (1977-1978)

نباید این سریال با فیلمی برنده بهترین فیلم اسکار در سال ۱۹۲۷ به همین نام اشتباه گرفت. سریال Wings مسیر کاری شهروندی بریتانیایی به نام آلن فارمر را دنبال می کند، روایتی که از روزهای فعالیتش به عنوان آهنگر شروع می شود و تا دوران خدمتش به عنوان خلبان جنگنده در طول جنگ جهانی اول ادامه می یابد.

همچنین فارمر دوستی دارد که هیچ کس آرزوی داشتنش را ندارد. این مرد بی وفا به نام گیلیون به محض اینکه اخباری غیرواقعی در مورد مرگ این خلبان پخش می شود، به دوست دختر فارمر نزدیک شده و با او وارد رابطه می شود. عموم مردم تمایل دارند تصور کنند که هر بخش نظامی با دیگر بخش ها هماهنگ هستند، اما هرگز اینطور نیست.

سریال Wings فاش می کند که خلبانان به دلیل تحصیلات عالیه و حقوق بالاتر، همیشه به چشم تحقیر به سربازان داخل سنگرها نگاه می کردند. به این ترتیب، فارمر با وجود اینکه مانند دیگر خلبانان همرزمش بدجنس نیست، با خشم و تحقیر افسران ارشدتر مواجه می‌شود.

شاید به دلیل بودجه محدود، سکانس های پرواز در سطح Top Gun نیستند، اما بعید است بینندگان از این موضوع عصبانی شوند. هر نقصی که این سریال در زمینه نبردهای تن به تن هوایی رضایت بخش دارد، در حوزه داستان و دیالوگ جبران می شود.

۴- ۱۹۱۵ (۱۹۸۲)

بر اساس رمان راجر مک‌دونالد به نام ۱۹۱۵: A Novel of Gallipoli، سریال ۱۹۱۵، داستانی در مورد بلوغ است که سرگذشت دو نوجوان به نام های والتر (اسکات مک گرگور) و بیلی (اسکات برگس) را دنبال می‌کند که از نوجوانان لجباز روستاهای استرالیا به سربازانی سرخورده تبدیل می‌شوند، بعد از اینکه به عنوان اولین نیروی امپراتوری استرالیا (AIF) در جنگ جهانی اول شرکت می کنند.

مانند بسیاری از جوانان دیگر در آن زمان، آنها برای به جنگ رفتن ثبت نام می کنند و معتقدند که این یک تجربه لذت بخش است که با شوخی، دشمن کُشی و هیجان همراه خواهد بود، اما متوجه می شوند که میدان جنگ شکل دیگری از جهنم است.

سکانس‌های نبرد در سریال جنگی ۱۹۱۵ چیزی است که بینندگان قبلاً ندیده‌اند. داستانی که قبل از رفتن این دو مرد به جنگ روایت می شود، چیزی است که این سریال را به یکی از بهترین ها در ژانر خود تبدیل می کند. قبل از اینکه بیلی بتواند با اسلحه اش شلیک کند، نشان داده می شود که او پسر جوانی با شخصیت زن باره گی است که دخترهای زیادی را دور خود جمع می کند. او حال و هوای یک پسر بد را داشته و آنقدر جذاب است که هم زنان مجرد و هم زن متاهل به او پیشنهاد رابطه می دهند.

از طرف دیگر، والتر مودب تر و خجالتی تر است، اما این مانع از دوست شدن این نمی شود. در حالی که این سریال به ماجرای دوستی شخصیت های اصلی می پردازد، بینندگان با فیلمبرداری خیزه کننده ای همراه با مناظر زیبا روبرو می شوند.

سکانس هایی از میخانه‌ها، ایستگاه‌های راه‌آهن، و مزرعه‌های بزرگ… و خیلی مناظره خیره کننده دیگر در این سریال وجود دارد که نشان می دهند زندگی در دنیای بدون جنگ چقدر زیباست (و باید باشد).

۳- Parade’s End (2012)

سال‌ها قبل از اینکه بندیکت کامبربچ پورتال‌هایی را به سوی جهان های چندگانه باز کند و مرد عنکبوتی را به باد تمسخر بگیرد، او اشراف زاده ای بریتانیایی به نام کریستوفر تیتجنز در سریال Parade’s End بود. در این سریال، دردسرهای این استاد آمار دولتی دقیقاً مربوط به جنگ نیست.

او یک همسر خیانتکار دارد و اتفاقاً عاشق یک زن جوان مدافع حق رأی زنان نیز شده است. در حالی که او مشغول فکر کردن و تصمیم گیری برای مدیریت اتفاقات اخیر زندگی اش است، وحشت جنگ جهانی اول از راه می رسد.

تیم گودمن در نقد خود برای هالیوود ریپورتر ، از این سریال به عنوان «نسخه خاص تر دانتون ابی» یاد می کند، زیرا «کمتر آبکی است». این تعاریف از سریال فوق ماندگار شده و بسیاری از منتقدان آن را با یکی از بهترین سریال ها در مورد دهه ۲۰ مقایسه می‌کنند.

مطمئناً، Parade’s End پیچیده‌تر است، اما این بازی های فوق‌العاده‌ بازیگران است که آن را قادر می‌سازد درخشان تر باشد. کامبربچ به خاطر بازی اش در این سریال نامزد جایزه امی شد در حالی که ربکا هال (بازیگر نقش همسر لاقید کریسی) نامزد جایزه بفتا شد.

این دو بازیگر نقش اصلی به طرز شگفت انگیزی دیدگاه‌های اخلاقی متناقض شخصیت‌هایشان را به مخاطب منتقل می‌کنند که آن‌ها را به یک اندازه دوست‌داشتنی و نفرت‌انگیز می‌سازد.

۲- When We Go to War (2015)

داستان سریال When We Go to War حول خانواده کارآفرین اسمیت در اوکلند، نیوزیلند است و نشان می‌دهد که زندگی اعضای آن قبل (و در طول جنگ) چگونه بوده است. طرح داستان بر اساس یک سری نامه بنیان نهاده شده است، بنابراین هر قسمت عمدتاً بر اساس ارتباط نوشتاری بین یک شخصیت با شخصیت دیگر است.

بسیاری از رویدادهای سریال در اسکندریه رخ می دهد و دلیل خوبی برای آن وجود دارد. در طول جنگ جهانی اول، متفقین امیدوار بودند که این منطقه را نابود کنند زیرا یک مرکز راه آهن استراتژیک برای امپراتوری عثمانی بود. طرح سریال بهترین چیز در مورد آن نیست … بلکه نقطه قوت این سریال شخصیت های آن هستند.

چه یک پرستار فمینیست پیشرو باشد که به همان اندازه که از انجام کالبد شکافی لذت می‌برد از رابطه جنسی نیز لذت می‌برد، یا یک عضو خانواده شناخته شده که ترجیح می‌دهد وقت خود را به دود کردن تریاک بگذراند تا اینکه برای رفتن جنگ پیشقدم شود، بنابران در این سریال شخصیت های جذاب کم نیستند.

همچنین سریال When We Go to War به بررسی بسیاری از مسائل اجتماعی که در موازات جنگ جریان دارند نیز می پردازد. به عنوان مثال، اعضای چندین قبیله نیوزیلندی با پیوستن به ارتش مخالفت می کردند زیرا می ترسیدند پس از رفتن به میدان نبرد، زمین هایشان به سرقت برود. در همین راستا، یک داستان فرعی حقوقی برای تکمیل داستان های جنگ و عاشقانه این سریال نیز وجود دارد.

۱-The Passing Bells (2014)

The Passing Bells داستان های موازی از هر دو طرف شکاف جنگ جهانی اول را روایت می کند. یکی از شخصیت های اصلی یک شخصیت آلمانی، مایکل (جک لودن) و دیگری بریتانیایی، تامی (پاتریک گیبسون) است.

هر دو مرد در آغاز جنگ به ارتش ملحق می شوند و با چالش های مختلف ناشی از شغل و زندگی شخصی خود مواجه هستند. در برهه ای از داستان، داستان‌های آن‌ها به هم گره می‌خورد، جایی که مایکل اکنون اسیر جنگی است و تامی یکی از سربازانی است که از اسیران محافظت می‌کند.

طرفداران ژانر جنگی که به دنبال یک درام جنگی مناسب برای تماشا در کنار خانواده هستند، باید به The Passing Bells راضی باشند. سناریو این سریال توسط تونی جردن نوشته شده است (نویسنده ای که بیشتر برای سریال The Eastenders شناخته شده است).

علیرغم عدم وجود خونریزی و کشتار، این سریال هرگز سریال کسل کننده ای نیست. لحظات قدرتمند زیادی در سریال وجود دارد، مانند زمانی که تامی، که قبلاً از کشیدن نقاشی پرندگان در خانه لذت می برد، در داخل گل و لای خندق های جنگ جهانی اول یک نقاشی دیگر می کشد.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • ۱۰ سریال جنگی دیدنی در مورد جنگ جهانی اول؛ از Women at War تا Parade’s End
  • بهترین خانه‌های جهان در ماه آوریل 2024 (+عکس)
  • پایان داستان امباپه و پی‌اس‌جی در چمپیونزلیگ
  • اردوغان: کارهای ناتمام‌ خود را در سوریه به پایان خواهیم رساند
  • شلوغ‌بازی رسانه‌ای برای دروغ‌پراکنی
  • ساخت ادامه سریال‌های موفق در دستور کار است
  • توضیحات جبلی درباره ساخت فصل جدید زیرخاکی، نون خ و پایتخت
  • دوقلوهای اصفهانی آهنگ شیرازی منتشر کردند/داستان به روز رسانی شدن!
  • بازیگر پایتخت در سن ۷۱ سالگی |‌ عکس
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد